به گزارش خبرنگار مهر، نشست علمی "فکرپروری برای کودکان و نوجوانان، راهی به سوی جامعهای متفکر" از سوی گروه فکرپروری برای کودکان و نوجوانان (فبک) و با حضور جمعی از اساتید فلسفه و روانشناسی روز شنبه دوم بهمن در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
ناجی: هدف برنامه فلسفه برای کودکان، افزایش مهارتهای تفکر در کودکان است
دکتر سعید ناجی در آغاز این نشست با اشاره به اهداف برنامه فلسفه برای کودکان گفت: هدف این برنامه این نیست که بچهها را به فیلسوفانی کوچک تبدیل کنیم بلکه هدف آن است که به آنها کمک شود تفکری بهتر از قبل داشته باشند. بنابراین هدف در این برنامه افزایش مهارتهای تفکر در کودکان است.
وی افزود: این برنامه اولین بار توسط متیو لیپمن مطرح شد. وی که استاد فلسفه بود، متوجه شد دانشجویان نمیتوانند به خوبی تفکر فلسفی و استدلالی داشته باشند. وی نتیجه گرفت که این مهارت باید از دوران کودکی آغاز شود و در نتیجه تلاشهایی انجام داد و برنامهای را تهیه کرد تا تفکر را به داخل مدارس و جامعه ببرد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی یادآور شد: مشکلی که لیپمن با آن مواجه بود، جدی نبودن فلسفه و تفکر در جامعه و مدارس و مطرح بودن صرف آنها در گروههای فلسفی بود. هر چند میتوان گفت لیپمن در کار خود از آراء و اندیشههای فیلسوفان بسیاری بهره برده است اما فلسفه تعلیم و تربیت او در واقع بیشتر مبتنی بر آرای جان دیوئی، فیلسوفی آمریکایی است که معتقد بود به جای تقویت حافظه کودکان در مدرسه باید قدرت قضاوت آنها را افزایش داد.
ناجی در ادامه با تأکید بر این نکته که لیپمن در واقع نظام آموزشی رایج در جهان را مورد انتقادی جدی قرار داد، تصریح کرد: لیپمن میگوید اگر یک مریخی، نظام آموزشی ما را مورد مطالعه قرار دهد، چیزی مبنی بر آموزش در آن پیدا نخواهد کرد. به همین دلیل است که لیپمن روشهای جدیدی برای آموزش ارائه داد و از داستانهایی با مضامینی فلسفی در امر آموزش بهره برد. از نظر وی دانش آموزان نتایج به دست آمده توسط دیگران را تنها به خاطر نمیسپارند بلکه بر سر هر موضوع، گفتگو، تحقیق و پژوهش میکنند به گونهای که در عمل به کاوشگرانی ماهر و جوان تبدیل میشوند.
وی یادآور شد: برنامه فلسفه برای کودکان متشکل از قصههایی است که به گونهای خاص نوشته شدهاند تا به کمک آنها مباحث فلسفی انجام گیرد. لیپمن همچنین از تبدیل کلاسها به حلقههای کندوکاو به منظور کاوش مشترک سخن گفت. البته باید توجه داشت در روش لیپمن نه تنها شکل کلاس تغییر میکند بلکه نقش معلم نیز متفاوت است.
ناجی برنامه فلسفه برای کودکان را نتیجه جنبش تفکر فلسفی کاربردی و پیامد تلاشهای صورت گرفته در منطق و تفکر انتقادی عنوان کرد که قصد داشتند فلسفه را از انزوا خارج کرده و به میان مردم بیاورند.
وی در پایان سخنان خود از مهارتهایی نام برد که در برنامه فلسفه برای کودکان مورد توجه قرار دارند، مهارتهایی چون ارزیابی استدلالها و روابط علی، مهارتهای شناختی، کشف و تحلیل مفاهیم، نتیجهگیری و استنباط، شناسایی فرضیات، قدرت افتراق و کشف ارتباطات و شناسایی اشتباهات.
هدایتی: حلقههای کندوکاو موجب خوداصلاحی در کودک است
در ادامه دکتر مهرنوش هدایتی مباحث مربوط به فلسفه برای کودکان را پی گرفت و گفت: متیو لیپمن میگوید علت اینکه من بر حلقه کندوکاو تأکید دارم این است که در این روش خوداصلاحی در کودک رخ میدهد. در حالیکه ما میبینیم سیستم آموزشی فعلی نتوانسته مهارتهای حداقلی را در کودکان به وجود آورد.
وی افزود: یکی از مسائل دیگر که لیپمن به آن توجه دارد حسایت نسبت به موضوعات مختلف مثل زمین است و موضوع دیگری که وی مدنظر قرار میدهد و در حلقههای کندوکاو حاصل میشود، داوری بر اساس ملاکها و معیارهای معتبر و اصیل است.
عضو هیئت علمی گروه فلسفه برای کودکان (فبک) در ادامه برخی اهداف برنامه فلسفه برای کودکان را این چنین برشمرد: مهارتهای همکاری، گوش کردن به دیگران، تفکر باز و روشن، نقد نظرات دیگران همراه با احترام، اطمینان در ابراز خود، شادمانی از ارائه انتقاد و شادمانی در پذیرش و پاسخ به انتقاد، آزمون تعمیمها و فرمولبندی سؤالات، روشنسازی ایدهها و ساخت استدلال، بازشناسی کاربردها، یافتن مثالهای نقیض، پیدا کردن شباهتها و تضادها، دیدن دورنمای مسائل و فرمولبندی و آزمون معیارها.
وی سپس به بحث درباره ظرفیتهای فیلسوفانه کودکان پرداخت و تصریح کرد: واقعیت این است که کودکان با شور و اشتیاق بسیار به پرسشگری میپردازند. آنها در آغاز کنجکاو هستند اما به مرور که بزرگ میشوند یاد میگیرند که در برخی مسائل از خود تردید نشان دهند.
هدایتی در پایان سخنان خود با اشاره به اینکه پیاژه کودک را یک اکتشافگر میداند اما در مراحل قبل از عملیات صوری، تفکر منطقی و انتزاعی به کودک را ممکن نمیداند، گفت: پژوهشهای محققان پس از پیاژه و همچنین تحقیقات ویگوتسکی نشان دادند که پیاژه توانمندیهای کودکان را خیلی کمتر از آنچه هست مدنظر قرار داده است.
کریمی: وقتی میتوانیم چیزی را به کودک یاد دهیم که کودک با آن درگیر شود
روحالله کریمی از گروه فلسفه برای کودکان (فبک) دیگر سخنران این نشست بود که با اشاره به اینکه برنامه فلسفه برای کودکان در نظر دارد فلسفه را وارد زندگی و اجتماع کند، گفت: هرچند برنامه فلسفه برای کودکان کار خود را از کودکی آغاز میکند اما به دوران کودکی ختم نمیشود.
وی افزود: لیپمن با توجه به آرای جان دیوئی، فیلسوف پراگماتیست آمریکایی، مبنی بر اینکه اگر فلسفه میخواهد کاری انجام دهد باید نسبتی با تعلیم و تربیت پیدا کند، بر آن است تا فلسفه را کاربردی کند. راهی که وی پیشنهاد میدهد در آغاز ساده به نظر میرسد اما در واقع بسیار عمیق است. وی میگوید ما وقتی میتوانیم چیزی را به کودک یاد دهیم که کودک بتواند با آن درگیر شود.
این پژوهشگر فلسفه برای کودکان با اشاره به اینکه روش پیشنهادی لیپمن استفاده از کتابهای داستانی است، گفت: قهرمانان این داستانها در واقع خود کودکان هستند. این داستانها در حلقههای کندوکاو خوانده میشوند و کودکان با حضور یک مربی که جنبه تسهیلگر دارد نه معلم، درباره آن داستانها و مضامینشان بحث و گفتگو میکنند.
عبدالکریمی: باید ظرفیتهای کودکانه فیلسوفان را تقویت کنیم
بیژن عبدالکریمی از دیگر حاضران در این نشست بود که سخنانش را اینگونه آغاز کرد: میخواهم نقدی رادیکال در ارتباط با برنامه فبک مطرح کنم. دوستان از ظرفیتهای فیلسوفانه کودکان سخن گفتند اما من میخواهم بگویم که ما باید ظرفیتهای کودکانه فیلسوفان را تقویت کنیم. وقتی به این جمع که در اینجا حضور دارند نگاه میکنم، این سؤال را از خود میپرسم که ما اینجا چه میکنیم؟
وی با اشاره به اینکه اولین درسی که میتوان از کودکان آموخت این است که آنها به حقیقت وفادارترند، سخنانش را پی گرفت و گفت: برنامه فلسفه برای کودکان (فبک) برنامهای بوروکراتیک است و بنابراین ما نباید احساس کنیم داریم کاری فرهنگی میکنیم. تعلیم و تربیت یکی از مباحث مهم در علوم انسانی است و متأسفانه همه خود را محق میدانند که در این باره سخن بگویند.
طالبزاده: فلسفه، انسان را به بودنی متفاوت دعوت میکند
دکتر سید حمید طالبزاده، از دیگر حاضران در این نشست نیز به بیان نکاتی در نشست "فکرپروری، راهی به سوی جامعهای متفکر" پرداخت و گفت: وقتی اصطلاح فلسفه برای کودکان را میشنوم نمیفهمم که به چه معناست. فکر میکنم مفهوم "فلسفه" و مفهوم کلمه "تفکر" محتوای عمیقتری در خود دارد، خیلی بیشتر از آن چیزی که ما در حال حاضر درباره آن سخن میگوییم.
وی افزود: فلسفه برای عموم مردم به معنای مسائل مبهم و دور از دسترس است که انگار با کلمه فلسفهبافی میخواهند این ابهام را بیان کنند. اما واقعیت این است که فلسفه حقیقت دیگری در خود دارد. چگونه میتوان مسائلی را که طرح شدند فلسفه دانست در حالی که افلاطون، بعنوان بزرگترین فیلسوف تاریخ فلسفه میگوید فلسفه، تمرین مرگ است. یا شیخ اشراق میگوید ما کسی را فیلسوف نمیدانیم مگر آنکه وی را خلع بدن کنیم. یا میرداماد میگوید ما فیلسوف را فیلسوف نمیدانیم مگر اینکه خلع بدن ملکه وی باشد.
عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه تهران تصریح کرد: اگر فلسفه آن چیزی است که فیلسوفان بزرگی چون افلاطون، ارسطو، ابنسینا، سهروردی، کانت، نیچه، هگل و هایدگر میگویند آنگاه چه باید گفت؟ فلسفه انسان را با عمیقترین لایههای هستی درگیر میکند و به بیان دیگر انسان را به نحوه بودنی متفاوت دعوت میکند. حال سؤال این است که چگونه میتوان تشویق به پرسیدن و مطالعه را فلسفه نامید؟
طالبزاده گفت: فکر میکنم کلمه تفکر و فلسفه شأنی بسیار فراتر از آن چیزی است که هم اکنون در زمینه از فلسفه برای کودکان مورد بحث قرار میگیرد.


نظر شما